نمیدانم.و باز هم نمیدانم چرا و چطور تمام نوشته هایم بوی تورا میدهد
شاید از  یادگاری  نفس های به جای مانده ات است
گاهی وقت ها که بی قراری هایم اوج میگیرد کوله یادگاری هایت را برمیدارم و به قله دلتنگی هایم صعود میکنم
و دست اخر انجا  
قلم و کاغذی برمیدارم و از سر دلتنگی های خاطراتت با سکوت درونم رنج میکشم.

پی نوشت1: بخشی از نوشته های مربوط به کتاب قلب زرد که ان شالله بعد این بیماری بره برای چاپ (شایدمهرماه) 

پ ن :من تو را در واپسین لحظات این روزهایم هنوز هم  دوستت دارم 

#

 

من تا آخر این خط زرد... دوستت دارم

های ,هایم ,  ,دلتنگی ,زرد ,برمیدارم ,برمیدارم و ,زرد که ,قلب زرد ,کتاب قلب ,به کتاب

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گز کرمانی خرید اسپری تاخیری فشن استایل اموزش کامپیوتر {امیر محمد خراسانی} آموزش مدیریت با بازی قلعه موزیک باند تجربیات مفیدم از درمان افسردگی آموزش حرفه ای عکاسی و معرفی کلاس های عکاسی My love is BTS مترونوم